جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اشتران: (تعداد کل: 4)
اشتران
[اُ تُ] (اِ) جِ اشتر. شتران. ابل. جِمال: ذوو؛ اشتران از سه تا ده. نیب؛ اشتران پیر. فَرْش؛ اشتران خُرد. مساقیب؛ اشتران زاییده. ابل سُدیً؛ اشتران فراگذشته.
اشتران
[اَ تَ] (اِخ) مالک اشتر و پسر او ابراهیم. (تاج العروس) (منتهی الارب).
اشتران
[] (اِخ) اشتران دهکده ای است در درهء خرم رود واقع مابین تویسرکان و همدان مسافت آن تا نهاوند هشت نه فرسخ است. اشتران حاصل خیز و جای خوبی است. (از مرآت البلدان ج 1 ص 41). و رجوع به تاریخ گزیده ص 696 و 699 شود. و در فرهنگ...
اشتران
[اُ تُ] (اِخ) نام کوهی است از لرستان ایران که هزار و هشتصد و شصت ذرع ارتفاع دارد. (فرهنگ نظام). و رجوع به مادهء بعد شود.