جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اسراف: (تعداد کل: 2)
اسراف
[اِ] (ع مص)(1) گزاف کاری کردن. (تاج المصادر بیهقی). گزافه کاری. ایعاث. اقعاث. گزاف کردن. (زوزنی). درگذشتن از حدّ میانه. از حدّ تجاوز کردن. افراط. زیاده روی. تبذیر. ابذار. اتلاف. گشادبازی. فراخ روی. از اندازه بگذشتن. تجاوز حدّ. مجاوزهء از حدّ بغیر صواب. مقابل تقتیر و اقتار و تقصیر و...
اسراف
[اِ] (سریانی، اِ) عبد. بنده.