جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اسرائیلی: (تعداد کل: 8)
اسرائیلی
[اِ] (ص نسبی) منسوب به اسرائیل. کلیمی. یهودی. موسوی. موسائی. جهود. یهود.
اسرائیلی
[اِ] (اِخ) او راست کتاب الحمیات و آن را موفق الدین بغدادی مختصر کرده است. (کشف الظنون).
اسرائیلی
[اِ] (اِخ) ابوالفضل منجم. استاد شیخ مهذب الدین عبدالرحیم بن علی. (عیون الانباء ج 2 ص 244).
اسرائیلی
[اِ] (اِخ)(1) (ال ....) اسحاق بن سلیمان. طبیب گیاه شناس یهودی. رجوع به اسحاق بن سلیمان شود. در کتاب مفردات ابن البیطار چون اسرائیلی مطلق آید مراد اسحاق بن سلیمان اسرائیلی است از جمله در کلمهء حصرم و بادرنجبویه.
(1) - El-Israily.
(1) - El-Israily.
اسرائیلی
[اِ] (اِخ) افرائیم بن حسن بن اسحاق بن ابراهیم بن یعقوب مکنی به ابوکثیر. رجوع به افرائیم و عیون الانباء ج 2 صص 105 - 106 شود.
اسرائیلی
[اِ] (اِخ) اوحدالدین عمران بن صدقه. رجوع به عمران و رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 213 و 214 شود.
اسرائیلی
[اِ] (اِخ) علی بن محمد بن احمدبن اسرائیل اسرائیلی مکنی به ابوالحسن. از مردم جرجان ساکن بکرآباد از محال جرجان. وی از موسی بن عباس و جعفربن حبان و جعفربن محمد بن عبدالکریم و جز آنان روایت دارد. (انساب سمعانی).
اسرائیلی
[اِ] (اِخ) یوسف مکنی به ابوالحجاج. رجوع به یوسف اسرائیلی و رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 213 شود.