[اِ تِ ضَ] (ع مص) استفاضت. آب روان کردن خواستن. (منتهی الارب). || عطا خواستن. (وطواط). فیض گرفتن. (غیاث). طلب فیض کردن. || استفاده : هر آنچ بطریق استماع به استفاضت از حکماء دولت ... (رشیدی). || فراخ و بسیاردرخت شدن وادی. || انتشار. فاش شدن خبر و سخن. (منتهی...