جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه استخوانی: (تعداد کل: 1)
استخوانی
[اُ تُ خوا / خا] (ص نسبی)(1)منسوب به استخوان. از استخوان. عظمی :
خبر داری ای استخوانی قفس
که جان تو مرغی است نامش نفس.سعدی.
(1) - Osseux. Osteal.
خبر داری ای استخوانی قفس
که جان تو مرغی است نامش نفس.سعدی.
(1) - Osseux. Osteal.