[اَ] (حرف اضافه + ضمیر) مخفف از او :
حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها.
حافظ.
[اَزْوْ] (ع مص) منقبض و کوتاه گشتن سایه. (اوقیانوس).
[اَ] (اِخ) موضعی است در بالا لاریجان از ناحیهء لاریجان. (سفرنامهء مازندران و استراباد رابینو ص 114 بخش انگلیسی).