جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ارسی: (تعداد کل: 2)
ارسی
[اُ رُ] (ص نسبی) روسی. اهل روسیه. از روسیه: قند اُرُسی. || (اِ) کفش. پاپوش. چَموش. قسمی کفش پاشنه دار. نوعی از کفش که از چرم دوزند. || قسمی در که عمودی باز شود. قسمی در که گشودن و بستن آن به بربردن و فرودآوردن است برخلاف درهای عادی که...
ارسی
[اَ سا] (ع ن تف) نعت تفضیلی از رَسو. استوارتر. ثابت تر.
- امثال: ارسی من رصاصه؛ الرسو الثبوت یریدون به الثقل. (مجمع الامثال).
- امثال: ارسی من رصاصه؛ الرسو الثبوت یریدون به الثقل. (مجمع الامثال).