[اَ دَ] (مص) قیمت کردن. || قیمت شدن. (آنندراج). || قیمت داشتن. بها داشتن. ارزش داشتن. معادل قیمتی بودن. (شعوری). ارزش :
از ایران چو او کم شد اکنون چه باک
نیرزند آنان به یک مشت خاک.فردوسی.
فرو شد جهاندیدگان را بچیز
که آن چیز گفتن نیرزد پشیز.فردوسی.
بنزد کهان و بنزد مهان
به آزار موری...