جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ارزان: (تعداد کل: 2)
ارزان
[اَ] (نف / ص) آنچه ارزنده باشد ببهای وقت. (رشیدی). چیزی که به قیمتش می ارزد. ارزش دار. که ارزد. || کم بها. رخیص. مقابل گران. (مؤید الفضلاء). مقابلِ غالی و ثمین :
گر ارزان بدی مرغ، با این سوار
نبودی مرا تیره شب کارزار.فردوسی.
گرچه ارزان بهاتر بفروشند باری چیزی بمن رسد...
گر ارزان بدی مرغ، با این سوار
نبودی مرا تیره شب کارزار.فردوسی.
گرچه ارزان بهاتر بفروشند باری چیزی بمن رسد...
ارزان
[اَ] (اِخ) (دشت...) موضعی بین جزجیرکان و کازرون فارس. رجوع به فارسنامهء ابن البلخی چ کمبریج ص 163 شود. ظاهراً مراد دشت ارژن است.