جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ارابه: (تعداد کل: 3)
ارابه
[اَ بَ] (ع مص) ارابه. ارب. عاقل شدن. خردمند شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). زیرک شدن. (صراح).
ارابه
[اِ بَ] (ع مص) کسی را بگمان افکندن. بگمانی افکندن. (تاج المصادر بیهقی). بگمان انداختن. در شک افکندن. || شک آوردن. ریبت آوردن. || تهمت کردن. || صاحب شک و تهمت گردیدن مرد (یعنی متهم شدن)، یا کار ناپسندی کردن. || جغرات ساختن شیر را. ماست بستن.