[اَ] (ع ص) زیرک. || نگاهدارندهء حدّ هر چیز. || فرهنگ ور. بافرهنگ. (مهذب الاسماء) . فرهنگی. دانشمند. هنرمند. خداوند ادب. ادب دارنده. دانای علوم ادب. سخن دان :این بوسهل مردی امامزاده و محتشم و فاضل و ادیب بود اما شرارت و زعارت در طبع وی مؤکد شده. (تاریخ بیهقی...