جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ادغام: (تعداد کل: 2)
ادغام
[اِ] (ع مص) فراگرفتن: اِدغامِ حرّ یا برد کسی را؛ فراگرفتن سرما یا گرما او را. || لقمه را نخائیده فروبردن از ترس اینکه دیگران در طعام بر وی سبقت گیرند. خوردن چیزی بی جاویدن. (غیاث). || درآوردن لجام را در دهان اسب. لگام در دهن اسب زدن. لگام در...
ادغام
[اِدْ دِ] (ع مص) اِدْغام. مدغم شدن حرفی در حرفی. (زوزنی). درآوردن حرفی را در حرفی یعنی دو حرف را در یکبار بتلفظ درآوردن. (منتهی الارب). دربردن حرفی در حرفی.