جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اخبار: (تعداد کل: 2)
اخبار
[اَ] (ع اِ) جِ خَبَر. آگاهی ها. اطلاعات :
تو گوئی که اخبار ایشان همی
فرستد بدو آفتاب اسگذار.
عنصری.
اگر این اخبار بمخالفان رسد... چه حشمت ماند. (تاریخ بیهقی). اخبار رسید که داود از سرخس با لشکر قوی قصد گوزگانان کرد تا از کران راه اندخود بکران جیحون آید. (تاریخ بیهقی). منتظریم جواب...
تو گوئی که اخبار ایشان همی
فرستد بدو آفتاب اسگذار.
عنصری.
اگر این اخبار بمخالفان رسد... چه حشمت ماند. (تاریخ بیهقی). اخبار رسید که داود از سرخس با لشکر قوی قصد گوزگانان کرد تا از کران راه اندخود بکران جیحون آید. (تاریخ بیهقی). منتظریم جواب...
اخبار
[اِ] (ع مص) خبر دادن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (قاموس ترکی ترجمهء سید ابوالکمال). انباء. آگاهانیدن. آگاه کردن. و صاحب منتهی الارب گوید: اَخْبَرَهُ خبورَهً؛ خبر داد او را.
- اخبار کردن؛ آگاه کردن. خبردار کردن. اعلام کردن.
|| اخبار لقحه؛ یافتن لقحه را بسیارشیر. || مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اِخبار،...
- اخبار کردن؛ آگاه کردن. خبردار کردن. اعلام کردن.
|| اخبار لقحه؛ یافتن لقحه را بسیارشیر. || مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اِخبار،...