جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احوال پرسی: (تعداد کل: 1)
احوال پرسی
[اَحْ پُ] (حامص مرکب)پژوهش و سؤال از صحت و بیماری کسی. استفسار و پرسش از حالت و چگونگی و تندرستی و عافیت و بیماری و مرض و کار و بار. عیادت مریض.
- احوال پرسی کردن؛ احوال گرفتن. استفسار از حال کسی.
- احوال پرسی کردن؛ احوال گرفتن. استفسار از حال کسی.