جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احشاء: (تعداد کل: 2)
احشاء
[اَ] (ع اِ) جِ حَشا. آنچه در سینه و شکم باشد از دل و جگر و معده و روده. (غیاث). آنچه در شکم است از دل و جگر و سپرز. (وطواط). اندرونه :
چون مار همه بر تن او بترکد اندام
چون نار همه در شکمش خون شود احشا.
مسعودسعد.
|| در عرف عام،...
چون مار همه بر تن او بترکد اندام
چون نار همه در شکمش خون شود احشا.
مسعودسعد.
|| در عرف عام،...
احشاء
[اِ] (ع مص) دادن شتر ریزه. (منتهی الارب). شتر خرد و ریزه دادن.