جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احزاب: (تعداد کل: 7)
احزاب
[اَ] (ع اِ) جِ حِزب. گروهها. فوجها: در مدت مقام او بجرجان از احزاب و اصحاب او ظلم بسیار رفته بود. (ترجمهء تاریخ یمینی). و نکایتی قوی به اصحاب و احزاب او رسانیدند. (ترجمهء تاریخ یمینی).
-احزاب الرجل؛ لشکر مرد و یاران او که با او متفق باشند.
|| (اِخ) گروههای کفار...
-احزاب الرجل؛ لشکر مرد و یاران او که با او متفق باشند.
|| (اِخ) گروههای کفار...
احزاب
[اَ] (اِخ) ابن اسید المقری. نام ابورهم سباعی است. رجوع به ابورهم احزاب بن اسید... شود.
احزاب
[اَ] (اِخ) ابن اسید الظهری. ابورهم. تابعی است. رجوع به ابورهم احزاب... شود.
احزاب
[اَ] (اِخ) ابن اسید السمعی. ابورهم. تابعی است. رجوع به ابورهم احزاب... شود.
احزاب
[اَ] (اِخ) (سورهء...) سورهء سی وسوم از قرآن، و آن مدنیه است و دارای هفتادوسه آیت است، پس از سورهء سجده و پیش از سورهء سَبَأ.
احزاب
[اَ] (اِخ) (غزوهء...) همان غزوهء خندق است. خوندمیر در حبیب السیر ج1 ص124 آرد: بقول اکثر اهل سیر هم در این سال [ سال پنجم از هجرت ] غزوهء خندق که آنرا حرب احزاب نیز گویند وقوع یافت و در آن غزوه عمروبن عبدود بدست امیرالمؤمنین علی کشته گشت و...
احزاب
[اَ] (اِخ) (مسجد...) از مساجد معروف مدینه که در زمان رسول صلی الله علیه و آله ساخته شده. (معجم البلدان). و رجوع به حبط ج1 ص139 شود.