جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابوهریره: (تعداد کل: 6)
ابوهریره
[اَ هُ رَ رَ] (اِخ) ابراهیم بن حرب عسکری سمسار.
ابوهریره
[اَ هُ رَ رَ] (اِخ) الدوسی. رجوع به ابوهریره عبدالرحمن بن صخر ازدی شود.
ابوهریره
[اَ هُ رَ رَ] (اِخ) عبدالرحمن بن صخر ازدی یا الدوسی. از عشیرهء سلیم بن فهم. صحابی است. و او به سال غزوهء خیبر مسلمانی پذیرفت و در آن غزوه حضور یافت. نام او بجاهلیت عبدقیس یا عبدشمس یا عبد غنم یا عبدالله بن عامربن عبدشمس یا عبد نهم بن...
ابوهریره
[اَ هُ رَ رَ] (اِخ) عویف بن درهم بن بکربن وائل. محدث است. او از زیدبن وهب و از او مروان بن معاویه الفزاری روایت کند.
ابوهریره
[اَ هُ رَ رَ] (اِخ) محمد بن ایوب واسطی. محدث است.
ابوهریره
[اَ هُ رَ رَ] (اِخ) مسکین بن دینار التیمی. محدث است.