جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ابوالفضل: (تعداد کل: 221)

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (ع ص مرکب، اِ مرکب) خداوند هنر. صاحب فضل. || دینار. (السامی فی الاسامی) (دهّار) (مهذب الاسماء). || کنیتی از کنای عرب. || و در فارسی گاه نام و علم مرد آید: میرزا ابوالفضل.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن ابی الحسن. یکی از امیرزادگان بنی مرین برادر ابی عنان. او بروزگار پدر ولایت تونس داشت و بزمان فرمانروائی برادر خود ابوعنان حکمران غرناطه بود و سپس عصیان ورزید و مأخوذ و مقتول گشت. رجوع به ابوعنان... شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن ابی طاهر. رجوع به ابن ابی طاهر شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) (حاج میرزا...) ابن ابی القاسم(حاج میرزا...) معروف بکلانتری. از علمای قرن سیزدهم ساکن طهران. او راست: کتاب شفاءالصدور.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) (امیر...) ابن ابی نصر احمدبن علی میکالی. ملقب بامیرالوزراء میکالی و پسر و پدر هردو ممدوح اسدی طوسی باشند.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن اَحْنف. رجوع به ابن احنف شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) (امیر شیخ...) ابن امیر علیکه. شاهرخ بن تیمور پس از مرگ امیر علیکه مناصب وی را به فرزند ارشد او امیرشیخ ابوالفضل تفویض کرد و در شهور سنهء خمسین و ثمانمائه (850 ه . ق.) آنگاه که شاهرخ به قصد شیراز بری رسید امیرسلطان شاه برلاس...

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن ترک جیلی. رجوع به ابن ترک جیلی شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن حجر عسقلانی. رجوع به ابن حجر ابوالفضل شهاب الدین شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن حنزابه. رجوع به ابن حنزابه... شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن خازن. رجوع به ابن خازن... شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن شرائطی. رجوع به ابوالفضل بن یامین شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن شمس الخلافه. رجوع به ابن شمس الخلافه شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن صول. رجوع به ابن صول و رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 6 ص 88 شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن عبدالحمید. رجوع به ابن عبدالحمید شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن عبدالظاهر. رجوع به ابن عبدالظاهر محیی الدین... شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن عربشاه. رجوع به ابن عربشاه عبدالوهاب بن احمد... شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن عساکر. رجوع به ابن عساکر ابوالیمن امین الدین شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن عطاءالله. رجوع به ابن عطاءالله... شود.

ابوالفضل

[اَ بُلْ فَ] (اِخ) ابن عمید. رجوع به ابن عمید ابوالفضل و رجوع به تجارب السلف ص 225 شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.