جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ابواسحاق: (تعداد کل: 64)

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) رجوع به ابواسحاق شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت آجرّی صغیر است. رجوع به ابراهیم آجرّی شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم بن ابی عون احمدبن ابی النجم. یکی از خاندان آل ابی النجم. ادیبی فاضل و در بغداد از اعیان معاریف بشمار بود. او از اصحاب ابی جعفر محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی العزاقر است و به خدائی ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی معتقد...

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن ابی الفتح بن خفاجهء اندلسی. رجوع به ابن خفاجه ابراهیم... شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم بن احمدبن اسحاق المروزی خالدآبادی. فقیه شافعی، امام عصر خویش، شاگرد ابن سریج در فتوی و تدریس. و درب مروزی به بغداد منسوب بدوست. او صاحب تألیفات کثیره است و در آخر عمر به مصر رفت و در سال 340 ه . ق. بدانجا درگذشت. او...

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن احمدبن الحسن الرباعی. رجوع به رباعی ابراهیم بن احمدبن... شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم بن احمدبن عیسی بن یعقوب غافقی اشبیلی نحوی. شیخ نحات و قراء بسبته. صاحب بغیه از ذهبی روایت کند که مولد ابراهیم به سال 641 ه . ق. در اشبیلیه بود و در اوان صِبا او را به سبته بردند. وی نزد علی بن بکربن شبلون...

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن ادهم، صوفی مشهور. رجوع به ابراهیم ادهم... شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن اسحاق بن ابراهیم بن بشیربن عبدالله. رجوع به ابراهیم حربی ابن اسحاق... شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن اسماعیل. فقیهی از اصحاب حدیث. رجوع به ابراهیم بن اسماعیل مکنی به ابواسحاق شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن جابر. رجوع به ابن جابر ابواسحاق ابراهیم شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن حبیب سقطی طبری. رجوع به ابراهیم بن حبیب سقطی... شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن حبیب الفزاری. رجوع به فزاری ابواسحاق ابراهیم... شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن حمادبن اسحاق. فقیه مالکی. رجوع به ابراهیم بن حمادبن اسحاق... شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم زَجّاج. رجوع به زجّاج ابواسحاق ابراهیم شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) رجوع به ابراهیم بن زهرون شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) رجوع به ابراهیم سامانی شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) رجوع به ابراهیم ستنبه شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن سعدالدین حموی مکنی به ابن حمویهء جوینی. رجوع به ابن حمویه ابراهیم... شود.

ابواسحاق

[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن سعد زهری. رجوع به ابراهیم... شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.