جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابهر: (تعداد کل: 6)
ابهر
[اَ هَ] (اِخ) اسم کوهی بحجاز. (مراصد).
ابهر
[اَ هَ] (اِخ) شهری مشهور میان قزوین و زنجان و همدان از نواحی جبل و اهل َمحَلّ آنرا «اَوهر» گویند. و یاقوت گوید: بعض ایرانیان بمن گفتند که ابهر مرکّبست از آب و هر بمعنی آسیا. و میان ابهر و زنجان پانزده فرسنگ و میان آن و قزوین دوازده فرسنگ...
ابهر
[اَ هَ] (اِخ) نام دریاچه ای در جنوب شرقی ولایت خداوندگار ملحق بناحیت قره حصار. طول او از مشرق بمغرب ده و عرض آن از شمال بجنوب هشت هزار گز است و در نقشه ها بغلط نام آنرا ابر نوشته اند.
ابهر
[اَ هَ] (اِخ) شهرکیست از نواحی اصفهان و عده ای از فقها و محدثین بدانجا منسوبند و برای رجال این شهر رجوع به معجم البلدان یاقوت در کلمهء ابهر و منتهی الارب و قاموس شود.
ابهر
[اَ هَ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از باهر. روشن تر :
هست از علم و عقل جملهء خلق
علم و عقل تو اشهر و ابهر.سوزنی.
هست از علم و عقل جملهء خلق
علم و عقل تو اشهر و ابهر.سوزنی.