جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابداً: (تعداد کل: 1)
ابداً
[اَ بَ دَنْ / اَ بَ دا] (ع ق) ظرف زمان است برای تأکید در مستقبل نفیاً و اثباتاً. همیشه. جاویدان :
ابداً یسترد ما وهب الده
ر فیالیت جوده کان بخلا.
|| هرگز. (مهذب الاسماء). هگرز. هیچ. هیچوقت. بهیچ روی. بهیچوجه. معاذالله. پرگس. پرگست :
آز نگردد ابداً گرد آنک
در شکم مادر گردد...
ابداً یسترد ما وهب الده
ر فیالیت جوده کان بخلا.
|| هرگز. (مهذب الاسماء). هگرز. هیچ. هیچوقت. بهیچ روی. بهیچوجه. معاذالله. پرگس. پرگست :
آز نگردد ابداً گرد آنک
در شکم مادر گردد...