جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آچار: (تعداد کل: 2)
آچار
(اِ) پرورده ها و ترشی ها در آب لیمو و سرکه و امثال آن. ترشی. چاشنی : این مرد... آچارها و کامه ها نیکو ساختی... امیر وی را بنواخت و گفت از گوسفندان خاص پدرم وی بسیار داشت... یله کردم بدو. (تاریخ بیهقی).
آچار خدای است مزه وْ بوی خوش و...
آچار خدای است مزه وْ بوی خوش و...
آچار
(ترکی، اِ) (ظ. از آچمق ترکی گشودن) کلید. دست افزار فلزین که بدان چوب پنبهء شیشه و پیچ و مهره های آهنین را باز کنند.