جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آویخته: (تعداد کل: 1)
آویخته
[تَ / تِ] (ن مف / نف)آویزان شده. آونگ شده. دروا. اندروا. معلق. فروهشته. فروگذاشته. نگون :
آب گلفهشنگ گشته از فسردن ای شگفت
همچنان چون شیشهء سیمین نگون آویخته.
فرالاوی.
یکی حلقه زرین بدی ریخته
از آن چرخ کار اندرآویخته [ در ایوان مداین ]
فروهشته زو سرخ زنجیر زر
بهر مهره ای درنشانده گهر.فردوسی.
کآن هر...
آب گلفهشنگ گشته از فسردن ای شگفت
همچنان چون شیشهء سیمین نگون آویخته.
فرالاوی.
یکی حلقه زرین بدی ریخته
از آن چرخ کار اندرآویخته [ در ایوان مداین ]
فروهشته زو سرخ زنجیر زر
بهر مهره ای درنشانده گهر.فردوسی.
کآن هر...