[هَ] (اِ) پخته و ریزیده شدهء سنگی مخصوص که برای محکم کردن بنا در ملاط و شفته و ساروج آمیزند. کلس. اَژه. نوره. جبصین. صاروج. اهک :
فرمان کن تا آهک و زرنیخ بسایند
بر روت براندای و برون آر همه رت.لبیبی.
سنگ البرز را کند آهک
آتش آب پرور تیغش.خاقانی.
زمین از ملاقات طوفان...