(ق مرکب) پس از آن. پس. سپس. آنگه. در آخر. بعد. بعد از آن :
چو سی روز گردش بپیمایدا
دو روز و دو شب روی ننمایدا
پدید آید آنگاه با رنگ زرد...فردوسی.
آنگاه یکی ساتگنی باده برآرد.منوچهری.
وآنگاه یکی زرگرک زیرک جادو
به آژیر بهم بازنهاده لب هر دو...منوچهری.
حرکت خواهیم کرد بر جانب بلخ... آنگاه...