جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آلت: (تعداد کل: 2)
آلت
[لَ] (ع اِ) آله. واسطهء میان فاعل و مفعول در رسیدن اثر، چون اره برای نجار. افزار. ابزار. دست افزار. (مهذب الاسماء). ساز کار. ساز. (زمخشری). ادات. ساز دست :
ببازار شد مشک و آلت ببرد
گروکان به پرمایه مردی سپرد.فردوسی.
هیونی جدا زآلت بزم و خوان
ز زرّینه هم برد با خود جوان.فردوسی.
بفرمود...
ببازار شد مشک و آلت ببرد
گروکان به پرمایه مردی سپرد.فردوسی.
هیونی جدا زآلت بزم و خوان
ز زرّینه هم برد با خود جوان.فردوسی.
بفرمود...
آلت
[لَ] (اِ) هر یک از قطعات چوب باریک تراشیده بدرازا با درز و شکاف که در در و پنجره و قاب سقف بکار برند چون فاصلهء میان دو صفحه یا دو لغت یا دو شیشه و چهارسوی لغت یا شیشه را در درزهای آن استوار کنند.