(اِ) آگوش. آگش. بغل. میان دو دست فراهم آورده چون از آن دو، دائره واری کنند :
پیری آغوش باز کرده فراخ
تو همی گوش با شکافهء غوش.کسائی.
سیاوش فرود آمد از نیل رنگ
پیاده گرفتش [ پیران را ] به آغوش تنگ.
فردوسی.
گرفتش به آغوش کاوس شاه
ز زالش بپرسید و از رنج راه.فردوسی.
ز من...