جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آشفته: (تعداد کل: 2)
آشفته
[شُ تَ / تِ] (ن مف / نف)خشمگین. بخشم آمده. مقابل آهسته :
گهی آرمده و گه آرغده
گهی آشفته و گه آهسته.رودکی.
میغ چون ترکی آشفته که تیر اندازد
برق تیر است مر او را مگر و رخش کمان.
فرالاوی.
بگفت آنچه خاقان بدو گفته بود
که از کین آن کشته آشفته بود.فردوسی.
بگفتش بدو آن کجا...
گهی آرمده و گه آرغده
گهی آشفته و گه آهسته.رودکی.
میغ چون ترکی آشفته که تیر اندازد
برق تیر است مر او را مگر و رخش کمان.
فرالاوی.
بگفت آنچه خاقان بدو گفته بود
که از کین آن کشته آشفته بود.فردوسی.
بگفتش بدو آن کجا...
آشفته
[شُ تَ] (اِخ) تخلص شاعری از مردم ایروان بزمان ناصرالدین شاه، نامش حسین.