جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آسوده: (تعداد کل: 2)
آسوده
[دَ / دِ] (ن مف / نف) فارغ. فراغ یافته :
نباید که آسوده باشد سپاه
نه آسوده از رنج تدبیر شاه.فردوسی.
چو از جنگ این لشکر آسوده شد
بلشکرگه شاه پرموده شد.فردوسی.
ببد شاه چندی بدان رزمگاه
چو آسوده شد شهریار و سپاه...فردوسی.
هر جا که دلی هست ز غم فرسوده ست
کس نیست که از رنج...
نباید که آسوده باشد سپاه
نه آسوده از رنج تدبیر شاه.فردوسی.
چو از جنگ این لشکر آسوده شد
بلشکرگه شاه پرموده شد.فردوسی.
ببد شاه چندی بدان رزمگاه
چو آسوده شد شهریار و سپاه...فردوسی.
هر جا که دلی هست ز غم فرسوده ست
کس نیست که از رنج...
آسوده
[دَ] (اِخ) ظاهراً تخلص شاعری. رجوع به سطر فوق شود.