[یِ] (اِمص) اسم مصدر و مصدر دویم آسودن. راحت. استراحت. آسانی. آسودگی. دعه. وداعَت. خفض عیش. تنعم. رَوح. مقابل رنج :
بدانگه که می چیره شد بر خرد
کجا خواب و آسایش اندرخورد.فردوسی.
شما را از آسایش و بزمگاه
بیکسر تهی شد سر از رزمگاه.فردوسی.
کنون بر تو بر جای بخشایش است
نه هنگام آرام و...