[زَ دَ] (مص) رنجیدن. دلگیر شدن. دلتنگ شدن. رنجیده شدن. متأثر گشتن. تأذّی. ملول شدن. متألم گردیدن. آزرده شدن. دلخور شدن :
نه آن زین بیازرد روزی بنیز
نه این را از آن اندهی بود نیز.ابوشکور.
مشو شادمان گر بدی کرده ای
که آزرده گردی گر آزرده ای.فردوسی.
چو آگاهی آمد بهر مهتری
که بد مرزبان...