جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آزادمردی: (تعداد کل: 1)
آزادمردی
[مَ] (حامص مرکب)چگونگی و صفت آزادمرد. حریّت. مکرمت. نجابت. اصالت. کرم. مردمی :
گر ایدون که بر من نسازید بد
کنید آنچه زآزادمردی سزد...فردوسی.
سپاهی که شان تاختن پیشه بود
وز آزادمردی کم اندیشه بود.فردوسی.
مردی و آزادمردی زو همی بوید بطبع
همچنان کز کلبهء عطار بوید مشک و بان.
فرخی.
از آزادمردی آنچه آمد گفتم و کردم...
گر ایدون که بر من نسازید بد
کنید آنچه زآزادمردی سزد...فردوسی.
سپاهی که شان تاختن پیشه بود
وز آزادمردی کم اندیشه بود.فردوسی.
مردی و آزادمردی زو همی بوید بطبع
همچنان کز کلبهء عطار بوید مشک و بان.
فرخی.
از آزادمردی آنچه آمد گفتم و کردم...