جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه آزادمرد: (تعداد کل: 3)

آزادمرد

[مَ] (ص مرکب) آزاده. حرّ. (دهار). جوانمرد. اصیل. نجیب. صاحب نسب بلند. شریف. کریم. نبیل :
همه پهلوانان آزادمرد
بر او خواندند آفرینها بدرد.فردوسی.
بیامد سبک مرد افسون پژوه...
بنزد سه دانا و آزادمرد.فردوسی.
پدرْت آن جهاندار آزادمرد
شنیدی که با روم و قیصر چه کرد.فردوسی.
خروشی برآمد ز ایران بدرد
از آن شهریاران آزادمرد.فردوسی.
یکی دشت با دیدگانْ...

آزادمرد

[مَ] (اِخ) لقب لهراسب. (مجمل التواریخ).

آزادمرد

[مَ] (اِخ) نام عامل حجاج بن یوسف ثقفی که شهر فسا را در فارس تجدید عمارت کرد و شکل آن را که مثلث بود بگردانید. (از نزهه القلوب).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.