جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آراستن: (تعداد کل: 1)
آراستن
[تَ] (مص) (از پهلوی آرو، ایستادن، برخاستن، دور شدن) زیب. زین. تقیین. تزیین. تجمیل. تحلیه. توشیح. تزویق. زبرجه. بزیب و زینت مزیّن کردن. تحسین کردن. متحلی کردن. آمودن. زیور کردن. آذین کردن. بگلگونه و غازه کردن :
شاه دیگر روز باغ آراست خوب
تختها بنهاد و برگسترد بوب.رودکی.
چو بشنید خاقان بیاراست گاه
بفرمود...
شاه دیگر روز باغ آراست خوب
تختها بنهاد و برگسترد بوب.رودکی.
چو بشنید خاقان بیاراست گاه
بفرمود...