جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله بنداری. شاعری فارسی. مکنی به ابوالعباس. رجوع به کتاب محاسن اصفهان مافروخی ص33 شود. ما فروخی او را جزء شعرای فارسی معاصر خود می آورد و او کتاب محاسن اصفهانرا دراوائل قرن پنجم هجری تألیف کرده است و بندار شاعر معروف نیز بر حسب روایاتی...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله تیمی هروی جوباری و او را شیبانی نیز گفته اند. از مردم جوبار، دهی به هرات. محدثی وضاع و کذاب است و به جریربن عبدالحمید و فضل بن موسی و غیر آن دو احادیثی منتسب میدارد. (تاج العروس ذیل مادهء جبر).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله جبّی و جبّانی. محدث است و شهرت جبّانی از آن است که وی جبه فروختی.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله الجزائری مکنی به ابوالعباس (سید). او راست: لامیه فی الکلام. کفایه المرید فی الکلام. وفات وی بسال 899 ه . ق. بود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله حبش حاسب. او راست: کتاب الابعاد و الاجرام. و رجوع به حبش و رجوع به احمدبن عبدالله مروزی البغدادی شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله ختلی. محدث است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله الخجستانی. نظامی عروضی در چهار مقاله (چ لیدن ص 26) آرد: احمدبن عبدالله الخجستانی را پرسیدند که تو مردی خربنده بودی بامیری خراسان چون افتادی؟ گفت ببادغیس در خجستان روزی دیوان حنظلهء بادغیسی همی خواندم بدین دو بیت رسیدم:
مهتری گر بکام شیر در است
شو خطر...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله دُرَیبی. محدث است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله دلجی مکنی به ابوالقاسم. او راست: کتاب الاسماء والاحکام. وفات وی به سال 319 (ه . ق). بود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله سرماری بلخی مکنی به ابوجعفر، از فقهای حنفی. او راست: کتاب البناء در ابنیهء مذهب ابوحنیفه و کتاب الابانه فی ردّ من شنع علی ابی حنیفه.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله سیواسی ملقب به برهان الدین او راست: حاشیه ای بر تلویح تفتازانی. شرح تنقیح الاصول. و وفات او بسال 800 ه . ق. بوده است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله شهاب قلجی المولد. او راست: شرحی بر کافی فی علم العروض و القوافی تألیف ابوزکریای رازی. و وفات وی به سال 502 ه . ق. بوده است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله صنعانی مکنی به ابوالعباس او راست: تاریخ یمن. وفات وی بسال 460 ه . ق. بوده است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله الطاوسی الابرقوهی الشیرازی. او از سید شریف جرجانی روایت دارد. (روضات الجنات ص 499).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله طماس. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص 340).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله العامری ملقب بشهاب الدین. رجوع به احمدبن عبدالله غزی شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله عجلی کوفی مکنی به ابوالحسن. نزیل طرابلس مغرب. او راست: کتاب الجرح و التعدیل. و وفات وی به سال 261 ه . ق. بود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله العسکری. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص 119 و 127 و 201 و 242 و 367).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله غزی شافعی. ملقب به شهاب الدین. وفات به سال 882 ه . ق. او راست: کتاب جمع الجوامع در اصول فقه. کتاب النحو المبتغی لمعان ینبغی. کتاب اختصار تاریخ ابن خلکان. کتاب شرح منهاج قاضی بیضاوی. کتاب شرح حاوی صغیر عبدالغفار قزوینی. کتاب تلخیص مهمات...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن عبدالله فلجی ملقب بشهاب الدین. مولد او به سال 829 ه . ق. بود و او راست: نظم تلخیص المفتاح.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.