جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سالم: (تعداد کل: 47)
سالم
[لِ] (اِخ) ابوجمیع هجمی بصری تابعی است.
سالم
[لِ] (اِخ) ابوحماد محدث است عبیداللهبن موسی از او و او از سدی روایت کند و رجوع به ابوحماد شود.
سالم
[لِ] (اِخ) ابوزیاد تابعی و محدث است و از ابی مطر روایت کند رجوع به ابوزیاد شود.
سالم
[لِ] (اِخ) ابومحجر تابعی و محدث است رجوع به ابومحجر شود.
سالم
[لِ] (اِخ) مولی ابی حذیفه فرزند عتبه بن ربیعه یکی از پیش گروندگان به اسلام (السابقون الاولون) بخاری گوید: او مولای یکی از زنان انصار بود و ابن حبان آن زن را لیلی و برخی بثینه نامیده اند که زن ابی حذیفه باشد در الاصابه احادیثی از او نقل شده...
سالم
[لِ] (اِخ) مولی شداد مکنی به ابوعبدالله محدث است و بکیربن الشیخ از او روایت کند و تابعی است رجوع به ابوعبدالله شود.
سالم
[لِ] (اِخ) مولی هشام بن عبدالملک یکی از بلغای زبان عرب است (ابن الندیم).