جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابوعبدالله: (تعداد کل: 918)
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن خطیب. رجوع به ابن الخطیب ملقب به ذی الوزارتین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن خفیف. رجوع به ابوعبدالله بن اسفکساربن خفیف شیرازی شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن خمیس حسن ابی نصربن محمد بن حسین بن قاسم بن خمیس بن عامر کعبی. رجوع به ابن خمیس تاج الاسلام... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن خمیس محمد. رجوع به ابن خمیس ابوعبدالله محمد..... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن خوبی. محمد بن احمد. رجوع به ابن خوبی قاضی شهاب الدین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن خیاط احمدبن محمد دمشقی. رجوع به ابن خیاط ابوعبدالله... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن دبیثی محمد بن سعید. رجوع به ابن دبیثی ابوعبدالله محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن دیبع عبدالرحمن بن علی. رجوع به ابن دیبع وجیه الدین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن رزام. رجوع به ابن رزام ابوعبدالله... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن وِرشیَق فقیه مالکی محمد بن عبدالله بن احمدبن رشیق الزاهد. او از وداعی و ابن تیمیّه اخذ روایت و فقه کرده است. و بروز عرفهء سال 749 ه . ق. درگذشته است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن سراقه محی الدین بن محمد بن محمد بن محمد انصاری. شاطبی. رجوع به ابن سراقه ابوعبدالله... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن سعد محمد. رجوع به ابن سعد ابوعبدالله... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن السنجاری. او راست: نظم کتاب سلوان المطاع فی عدوان الطباع و اصل آن کتاب از ابی عبدالله محمد بن محمد ابوالقاسم بن علی القرشی معروف به ابن ظفر مکی است. وفات ابن سنجاری به سال 799 ه . ق. بوده است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن شداد. محمد بن علی بن ابراهیم. رجوع به ابن شداد عزالدین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن شهر آشوب. محمد بن علی... رجوع به ابن شهر آشوب رشیدالدین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن صفار. محمد بن عبدالله قرطبی. رجوع به ابن صفار ابوعبدالله محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن طاهر المقدسی. او راست: المبهمات.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن ظفر. حجه الدین محمد بن ابی محمد صقلی. او راست: کتاب نجیاء الابناء. و کتاب ینبوع الحیات فی التفسیر در چند مجلد. و رجوع به ابن ظفر حجه الدین ابوعبدالله محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن عباد. محمد بن ابراهیم بن عبدالله الحمیری. رجوع به ابن عباد ابوعبدالله محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالحکم محمد بن عبدالله مصری فقیه شافعی. رجوع به ابن عبدالحکم ابوعبدالله محمد... شود.