جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابوعبدالله: (تعداد کل: 918)
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن قایماز. رجوع به ابن قایماز...شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن زهیر ابوخیثمه بن حرب. وی بطریقت پدر میرفت و یکی از فقهای حنابله است. او راست: کتاب الزکوه و ابواب الاموال بعلله من الحدیث، کتاب التاریخ و آن کتاب یا بتمامه مدون نشده و یا از اصل ناتمام مانده است. (از ابن...
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن لبان. رجوع به ابن لبان شمس الدین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن خلف سعدی عبادی. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن سلیمان. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن شاکر قطان بصری. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن عبدالله بصری مشهور به مفجع ادیب و شاعر شیعی. او استاد ابن خالویه نحوی است. او راست: کتاب ترجمان در معانی شعر.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن عبدالله صفوانی. فقیه و محدّث شیعی از پیوستگان ملوک آل حمدان.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن عبیداللهبن سهیل. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن عثمان بساطی. رجوع به ابوعبدالله شمس الدین محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن عطاربکری. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن علی. رجوع به ابن الزکی در این لغت نامه شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن علی بن جابر اندلسی. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن عمر سالمی. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن مجیر یمنی. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن محمد بن کمال. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن محمد حسنی سبتی. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن محمد بن سلیمان بخاری. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن محمد بن عراق ملقب به شهید. آخرین حکمران از آل عراق. رجوع به محمد... و رجوع به آل عراق شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) محمد بن احمدبن مرزوق تلمسانی. رجوع به ابوعبدالله بن مرزوق شود.