جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن بن محبوب السراده. از اصحاب محمد باقر علیه السلام و صاحب کتبی در فقه شیعه است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن الحسن بن محمد بن الیمان بن الفتح الدیناری مکنی به ابوعبدالله. او مردی ادیب بود لیکن حسن خط در او غلبه داشت. یاقوت گوید اینکه ذکر او در معجم الادباء آورده ام نظر بنیکوئی خط وی است که آنرا بغایت رسانید و ابوالوزیر ابوسعدبن عبدالرحیم در...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن بن محمودبن منصور سجزی مکنی به ابویعلی واعظ. از مردم سیستان است. (تاج العروس در مادهء سجز).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن مکنی به ابوشقیر. او راست مختصر فی النحو. و وفات او به سال 317 ه . ق. بود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن الحسن. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص326).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن مکنی به ابوالمکارم و ملقب به فخرالدین. نزیل تبریز. رجوع به احمدبن الحسن الجاربردی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن بن احمد الاصبهانی الخوزی از مردم خوز محله ای از اصفهان. او از ابونعیم حدیث شنیده و به سال 517 ه . ق. درگذشته است. (تاج العروس).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن بلقینی شافعی. او راست: کشف الاسرار فی معرفه الساده الاخیار.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن الجاربردی یا چارپردی شافعی ملقب به ابوالمکارم فخرالدین. و پدر او الامام السعید حسن الجاربردی نزیل تبریز است. احمد از علمای رأس مائهء ثامنهء هجریهء قمریه و معاصر محمد بن تاج الدین علی ساوی وزیر است، چنانکه شرح شافیهء ابن حاجب را به نام این...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن جوغانی مکنی به ابوجعفر. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن حمدوی مکنی به ابوسهل. رجوع به ابوسهل حمدوی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن الخطیب. او راویهء ثعلب نحویست. (معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج2 ص6 س17). و محتمل است که این احمد، احمدبن حسن بن اسماعیل ابوعبدالله سکونی شاگرد ثعلب باشد.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن خطیب قسطنطینی. او راست: ارجوزه ای در طب که بسال 712 ه . ق. نظم کرده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن خیاط. رجوع به مجیرالدین احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن ارَّجانی از مردم ارَّجان فارس. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن صوفی. رجوع به ابوعبدالله احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن ضریر سقری بُرسُفی. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن الطلاوی الشافعی. او راست: الاغاثه فی حکم الطلاق بالثلاثه و این کتاب در 1329 ه . ق. در مطبعه الحسینیه بطبع رسیده است. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن طوسی مکنی به ابوسعید. رجوع به خویشاوند شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن عاقولی مکنی به ابوالعباس مقری. محدث است. متوفی بسال 608 ه . ق.