جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه صباح: (تعداد کل: 23)
صباح
[] (اِخ) ابن مثنی. وی از کتاب عمر بن عبدالعزیز اموی است. جهشیاری از عبدالله بن صالح کاتب آرد که نامه ای از عمر بن عبدالعزیز به عیاض بن عبدالله دیدم که پایان آن چنین بود: [ و کتب الصباح بن المثنی یوم الخمیس لاربع خلون من ذی الحجه سنه...
صباح
[صَ] (اِخ) ابن محمد مکنی به ابی حازم احمسی. تابعی است.
صباح
[صَ] (اِخ) ابن هذیل. وی برادر امام زفر فقیه است. (منتهی الارب).
