جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه زیاد: (تعداد کل: 27)
زیاد
(اِخ) ابن منذر، مکنی به ابوالجارود رئیس فرقهء جارودیه رجوع به ابوالجارود شود.
زیاد
(اِخ) ابن یونس بن سعیدبن سلامه، مکنی به ابوسلامه الاسکندرانی او یکی از حضارمهء مصر بود بر نافع قرائت کرده و از ابوالغصن ثابت و مالک و لیث روایت دارد و از او یونس بن عبدالاعلی و محمد بن داودبن ابی ناهیه روایت کند و ثقه است وفات او بسال...
زیاد
(اِخ) ابوالسکن تابعی است رجوع به ابوالسکن شود.
زیاد
(اِخ) ابوالعلاء مولی بنی کلاب تابعی است رجوع به ابوالعلاء شود.
زیاد
(اِخ) ابورشدین رجوع به ابورشدین شود.
زیاد
(اِخ) ابوعمرو رجوع به ابوعمرو شود.
زیاد
(اِخ) ابولاس الخزاعی رجوع به ابولاس شود.