جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حکم: (تعداد کل: 48)
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عبدالرحمن بصری انصاری، مکنی به ابی غسان. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عبدالله مکنی به ابی حمدان. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عبدالله بن سعد الایلی، مکنی به ابی عبدالله. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عبدالله بن سعد خطاف، مکنی به ابی سلمه. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عبدالله العجلی، مکنی به ابی نعمان. محدث است و از شعبه روایت کند.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عبدالله خراسانی، قاضی بلخ، مکنی به ابی مطیع. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عبدل بن جبله بن عمروبن ثعلبه. از شاعران بزرگ دربار امویان است. نسبت وی بخزیمه بن مدرکه اسدی فاخری کوفی میرسد. وی شاعری نیکو و هجاء بود. ابن زبیر وی را از عراق بیرون کرد، حکم به دمشق رفت و از عبدالملک بن مروان نصیب بیافت...
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عطیه الدباغ، مکنی به ابی عزه. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عمرالرعینی شامی، مکنی به ابی سلیمان. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عمروبن مجدع غفاری. یکی از صحابه است. وی برادر رافع بن عمرو بود. پس از رحلت حضرت رسول(ص) در بصره سکونت گزید و در زمان خلافت معاویه سهواً از طرف زیاد به والیگری خراسان منصوب گشت. سپس فرمان دررسید که تمام مسکوکات طلا و نقره را...
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عمیرالثمالی یکی از صحابه است. وی در جنگ بدر حضور داشت و سپس در حمص سکونت گزید. از این رو وی را از اهالی شام شمرده اند. موسی بن ابی حبیب از وی احادیثی روایت کرده است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن عیینه مولی کنده. از فقیهان بزرگ است. گویند وی و ابراهیم نخعی در یکشب متولد شدند، لیکن او نزد ابراهیم فقه آموخت و به سال 115 ه . ق. بمرد. (طبقات الفقهاء ص62، 63).
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن فروخ الغزال، مکنی به ابی بکار. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن قاسم الحنفی، مکنی به ابی عزه. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن قنبر مازنی. رجوع به ابن قنبر مازنی شود.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن کیسان. یکی از صحابه است. مولای هشام بن المغیره پدر ابوجهل بوده. یک سریه از عساکر مسلمین وی را اسیر نموده نزد حضرت محمد(ص) آوردند و ایمان آورد و سپس در وقعهء بئر مؤته بشهادت رسید. رجوع به الاصابه شود.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن مبارک بلخی، مکنی به ابی صالح. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن محمد المازنی. یکی از مشاهیر شعرای عرب است. وی در اواسط قرن دوم هجری در زمان سفاح میزیست.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن محمدالنصری، مکنی به ابی نصر. محدث است.
حکم
[حَ کَ] (اِخ) ابن معاذ، مکنی به ابی معاذ. محدث است. رجوع به ابومعاذ شود.