جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بشیر: (تعداد کل: 79)
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن بشار مدنی فقیه. مؤلف حبیب السیر آرد: در سال 101 ه . ق. درگذشت. رجوع به حبیب السیر چ 1333 ه . ش. خیام ج2 ص175 شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن بشکوال. رجوع به خلف بن عبدالملک شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن تیم. ابن ابی شیبه او را صحابی شمرده و داستان خواب دیدن موبدان موبد را در شب تولد حضرت رسول اکرم یاد کرده است. (از الاصابه ج1 ص187).
بشیر
[بَ] (اِخ) بشر. ابن ثور عجلی. ابواسماعیل در فتوح الشام او را یاد کرده و گوید: از اشرف بنی عجل است که همراه مثنی بن حارثه جنگید و سپس بشام رفت. رجوع به بشر و الاصابه ج1 ص180 شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن جابربن عُراب بن عوف... عبسی. ابن یونس گوید وی نزد پیغمبر رفت و در فتح مصر شرکت کرد و روایتی از وی بدست نیامده است. ابن سمعانی نام وی را بُسِیر آورده است. (از الاصابه ج1 ص163). و رجوع به الاستیعاب شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن جلاس بن سعیدبن تغلبه بن جلاس از صحابیان است. در جنگ بدر حضور یافت و پیامبر وی را بر مدینه در عمرهء قضا عامل کرد. وی در جاهلیت خط و سواد داشت و نخستین کسی از انصار است که با ابوبکر صدیق بیعت کرد و در جنگ...
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن حارث انصاری. ابن قانع. و دیگران نام وی را جزو صحابه آورده اند. (از الاصابه ج1 ص163).
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن حامدبن سلیمان نجم الدین ابونعمان جعفری تبریزی. متوفی 646 ه . ق. او راست: الحدیث الاربعین فی امور الدین. (یادداشت مؤلف).
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن حرث سریع عبسی بارودی. طبری گویند وی با گروهی از بنی عبس بر پیامبر (ص) وارد شد ولی صحیح آن است که نام وی بُسَیر است نه بشیر. رجوع به الاصابه ج1 ص182 شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن خصاصیه معروف به ابن معبد. یکی از مهاجران و صحابه است. و در اواخر عمر در بصره سکونت داشت. رجوع به ابن معبد و الاصابه ج1 ص163 و الاستیعاب و قاموس الاعلام ترکی ج2 و سمعانی شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن راعی العیر. عمر بن شبه او را در زمرهء صحابه یاد کرده است ولی نام صحیح وی بُسر است. رجوع به الاصابه ج1 ص188 شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن زید انصاری. حاکم نیشابور وی را جزو رجال آورده است. بیهقی گوید: نام صحیح وی بُسَیر است. (از الاصابه ج1 ص188).
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن زید انصاری... در جنگ حره کشته شد و ابن اثیر گوید وی در جنگ جسر در خلافت عمر بقتل رسید. بنا بر عقیده ابن منده بنقل صاحب الاصابه پدر در جنگ جسر و پسر در جنگ حره کشته شد. رجوع به الاصابه ج1 ص163 شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن زید ضبعی، یا ابن یزید ضبعی، یا بشیر ضبعی. رجوع به بشیر ضبعی شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) بشر. ابن سعد ثعلبه بن جُلاس بن... کعب بن خزرج انصاری بدری. وی پدر نعمان بود و نام وی در صحیح مسلم و دیگر کتب آمده است بشیر در عین تمر با خالدبن ولید در خلافت ابوبکر شهید شد و گویند نخستین کسی از انصار است که با...
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن سعدبن نعمان بن اَکّال انصاری معاوی. وی در جنگ احد و خندق حضور یافت. (از الاصابه ج1 ص163). و مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: پسرش ایوب بعضی احادیث از وی نقل کرده است و بعضی نام وی را بشر هم آورده اند. رجوع به قاموس الاعلام ترکی...
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن سعد... ابن قانع نام وی را با روایتی از او آورده است. رجوع به الاصابه ج1 ص163 و 164 شود.
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن سعد انصاری. در سال هفتم هجرت محافظت اسلحه از جانب رسول اکرم به وی تفویض شده بود. وی کسی بود که برای جانشینی حضرت رسول چون عمر بگروه انصار گفت شما از سید ابرار نشنیدند که فرمود: «الائمه من قریش» وی جواب داد که بخدا سوگند که...
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن سفیان خزاعی. از مشاهیر اصحاب پیغمبر اسلام بود در آن هنگام که رسول اکرم مشغول ادای حج عمره بود و قریش راه حجاج مسلمان را گرفته بودند در جایی بنام ذی طوی سپاهیان قریش را که بسرداری خالدبن ولید و عکرمه بن ابوجهل بود مجبور بفرار کرد....
بشیر
[بَ] (اِخ) ابن سلیمان. وزیر یزیدبن عبدالملک بود. رجوع به حبیب السیر چ 1333 ه . ش. خیام ج2 ص189 شود.