جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اصفهانی: (تعداد کل: 79)
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابومنصور محمد بن علی... رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) ابوموسی مدنی. رجوع به اصفهانی مدنی و محمد بن ابی بکر عمر اصفهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) احمدبن سعد کاتب ابوالحسین... رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) احمدبن عبدالله، مکنی به ابونعیم. رجوع به ابونعیم شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) احمدبن علویهء کرمانی. رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) احمدبن علی مافروخی. رجوع به احمد... شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) احمدبن علی بن محمد بن بنجویه(1) ابوبکر اصفهانی. محدث. متوفی بسال 428 ه . ق. او راست: اسماء رجال مسلم. (از اسماءالمؤلفین ج1 ستون 74). و رجوع به احمد و ابن منجویه شود.
(1) - در متن فنجویه است.
(1) - در متن فنجویه است.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) اسماعیل بن عبدالله بن مسعود عبدی... رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) اسماعیل بن محمد. رجوع به اسماعیل بن محمد بن فضل تمیمی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) امام منشی اصفهانی. از ملازمان امیر شیخ ابواسحاق بود. حمدالله مستوفی می نویسد: در عرض این ایام جمعی از اکابر بحسد کتابتی به امیر پیرحسین کردند که امیر مبارزالدین از دوستی انحراف نموده، او بدان اعتنا ننمود و بقاعدهء سابقه استمالت نامه ای نوشت و بفرستاد و...
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) امیر معزالدین محمد بن عبدالرحمن اصفهانی. از امرای هرات بود و بسال 952 ه . ق. درگذشت. او راست رساله ای در اقسام میاه. (از اسماءالمؤلفین ج2 ستون 240).
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) شیخ اوحدی اصفهانی، معاصر سلطان ابوسعید بهادرخان متوفی 736 ه . ق. بود و از اصحاب شیخ اوحدالدین کرمانی بشمار میرفت. خواندمیر مینویسد: او را دیوان شعریست در غایت لطافت و عذوبت و ترجیعاتی مشتمل بر حقایق و معارف و مثنویی بر وزن و اسلوب حدیقهء شیخ...
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) (سید) جعفربن حسین بن قاسم بن محب اللهبن قاسم بن مهدی موسوی. (1090 - 1158 ه . ق.). در اصفهان متولد شد و در گلپایگان میزیست. از مذهب شیعه پیروی می کرد و از عالمان دین بود. او راست: تتمیم الافصاح فی ترتیب الایضاح، تألیف مجلسی. کتاب...
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) حافظ ابوجعفر احمدبن مهدی بن رستم. رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) حافظ ناصرالدین اسماعیل بن محمد بن فضل بن علی بن احمد قرشی طلحی... رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) حسن بن عبدالله اصفهانی، معروف به لکذه یا لغده و مکنی به ابوعلی. رجوع به ابوعلی لکذه و حسن و اصفهانی ابوعلی حسن شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) حمزه بن سلیمان بن حمزه... رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) خالدبن ابی الفرج علی... رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) داودبن علی بن خلف ابومحمد. مؤلف کتاب الوصول الی معرفه الاصول و با مقتدر خلیفه معاصر بود و بسال 792 ه . ق. درگذشت. (از تاریخ گزیده ص805).
اصفهانی
[اِ فَ] (اِخ) راغب. رجوع به اصفهانی ابوالقاسم حسین بن محمد... و راغب شود.