جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابواسحاق: (تعداد کل: 64)
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن سعد علوی. رجوع به ابراهیم... شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن سنان. رجوع به ابراهیم بن سنان... شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن سیار بصری معروف به نظام. رجوع به ابراهیم بن سیار... شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) رجوع به ابراهیم بن شاذ جبلی شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم بن عباس بن محمد بن صول کاتب. رجوع به ابراهیم بن عباس... شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم بن علی بن تمیم معروف به حصری. رجوع به ابراهیم بن علی بن تمیم... شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن نورالدین علی بن عبدالعالی. رجوع به ابن مفلح ظهیرالدین... شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم بن عمیر الجاشنی. یکی از رؤسای خوارج که پس از حمزه الخارجی خوارج در سیستان با او بیعت کردند، به سال 213 ه . ق. و او مردی نیکوسیرت بود و غارت مسلمانان اعم از خارجی و جز آن روا نمی شمرد و ازین رو خوارج...
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن قاسم ابراهیم.... نحوی معروف به اعلم. رجوع به اعلم بطلیوسی شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم مُتقی. خلیفهء عباسی. رجوع به متقی شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن محمد. رجوع به ابن سویدی عزالدین... شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم بن محمد بن ابراهیم خِدامی. فقیهی حنفی از اعیان اهل ری. و خدام نام کوچه ای است به نیشابور و او برادر ابو بشر خدامی محدث رحال است.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن محمد بن ابراهیم قیسی مشهور به برهان الدین سفاقسی. رجوع به قیسی ابراهیم بن محمد بن ابراهیم شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم بن محمد بن الحارث بن اسماءبن خارجه الفزاری. و او آزادمردی فاضل بوده و در مصیصه به سال 188 ه . ق. درگذشته است و کتاب السیر فی الاخبار و الاحداث از اوست. (ابن الندیم).
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن محمد بن زکریا قرشی زهری. رجوع به ابراهیم افلیلی شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن محمد السری الزَجاج. رجوع به زجاج شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی. رجوع به ابراهیم بن محمد ثقفی شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت الحاکم ابراهیم بن محمد شرّفی خطیب قرطبه و کوتوال آنجا. و او را اشعار بلند است. وفات او به سال 396 ه . ق. بوده است.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت ابراهیم بن محمد بن صالح. رجوع به ابن اقلیدس ابواسحاق ابراهیم شود.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) ابراهیم بن محمد بن عیاش معتزلی. از اوست: کتاب نقض کتاب ابن ابی بشر فی ایضاح البرهان. (ابن الندیم).