جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اسحاق: (تعداد کل: 403)
اسحاق
[اِ] (اِخ) بطیخی. وی خربزه فروش بود. حسن بن علی بن فضال فطحی بواسطهء اسحاق روایتی از امام صادق (ع) دارد که در تهذیب شیخ طوسی ذکر شده است. (تنقیح المقال ج 1 ص 112).
اسحاق
[اِ] (اِخ) جُبنی بن ابراهیم. محدث است.
اسحاق
[اِ] (اِخ) جمیلی نیشابوری بن عمر. شاعری است طرفه گوی.
اسحاق
[اِ] (اِخ) چلبی بن ابراهیم اسکوبی. یکی از شعرا و علمای دورهء سلطان سلیم و سلطان سلیمان. وی از مردم اسکوب است و پدر او از صاحبان شمشیر ولی خود وی مشتاق علم و دانش بود و در سایهء استعداد فطری در اندک مدت تمیز یافته از اساتید مبرّز گردید،...
اسحاق
[اِ] (اِخ) حُذاقی. محدث است.
اسحاق
[اِ] (اِخ) حکیم. او راست: شرحی بر الفقه الاکبر ابوحنیفه.
اسحاق
[اِ] (اِخ) حمّامی. یکی از مشاهیر اکله. رجوع بکتاب التاج چ احمد زکی پاشا ص 11 حاشیهء 1 شود.
اسحاق
[اِ] (اِخ) خُشک یا خُشکی. رجوع به اسحاق بن عبدالله بن محمد السلمی شود.
اسحاق
[اِ] (اِخ) خضرمی. یکی از افراد جیش عمر سعد در یوم الطف. او پیراهن امام شهید را از تن مبارک او بیرون کشید و گویند بعلت برص مبتلا گشت.
اسحاق
[اِ] (اِخ) خَلبی بن اَخیل. محدث است.
اسحاق
[اِ] (اِخ) خوافی. رجوع به اسحاق بن احمد خوافی شود.
اسحاق
[اِ] (اِخ) راهب. رجوع به الفهرست ابن الندیم ص 344 س 20 شود.
اسحاق
[اِ] (اِخ) ساباطی. رجوع به اسحاق بن عماربن موسی ساباطی فطحی شود.
اسحاق
[اِ] (اِخ) سامانی. حاکم سمرقند. چون امیر اسحاق از شهادت امیر احمد و جلوس امیر نصر خبر یافت با سپاه بسیار عنان اقتدار بصوب بلدهء بخارا بتافت و حمویه در قصد مقاتله و مقابلهء او درآمده دو نوبت بین الجانبین محاربه دست داده و هر بار حمویه بظفر و نصرت...
اسحاق
[اِ] (اِخ) سمرقندی ملقب بجلال الدین. قاضی عسکر سپاه شاهرخ. پدر مولانا جلال الدین عبدالغفار از علمای زمان شاهرخ. رجوع به حبیب السیر جزو 3 از ج 3 ص 212 و از سعدی تا جامی (ترجمهء تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 479) شود.
اسحاق
[اِ] (اِخ) سیادوشانی (مولانا...). یکی از خوشنویسان عهد شاه عباس بزرگ. (تاریخ ادبیات براون ترجمهء یاسمی ج 4 ص 88).
اسحاق
[اِ] (اِخ) سیرافی بن زوران. محدث است.
اسحاق
[اِ] (اِخ) شهاب الدین. رجوع به اسحاق بن احمد خوافی شود.
اسحاق
[اِ] (اِخ) صاحب الحیتان. در باب صید ماهی از کتاب کافی آمده: ابوعلی اشعری از حسن بن علی از عم خویش محمد از سلیمان از جعفر از اسحاق صاحب الحیتان از حضرت رضا (ع) روایت کرده. و شیخ طوسی نیز همین خبر را با اندکی اختلاف نقل کرده است. (تنقیح...
اسحاق
[اِ] (اِخ) صدقی بن اسلام. رجوع به صدقی اسحاق و رجوع بمعجم المطبوعات شود.