جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه محمد: (تعداد کل: 694)
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طاهربن بهرام سجستانی. رجوع به ابوسلیمان محمدبن... منطقی و تاریخ الحکماء قفطی و تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی و تتمهء صوان الحکمه شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طاهربن عبدالله بن طاهر ذوالیمینین. پنجمین حکمران از آل طاهر و آخرین آنان (248 - 259 ه . ق). رجوع به آل طاهر و طاهریان شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طاهر... رجوع به رضی و سیدرضی شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طاهربن علی مقدسی. رجوع به ابن القیسرانی محمد... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طرخان فارابی. رجوع به ابونصر فارابی شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن ططر... رجوع به ناصرالدین محمد بن ططر شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طفج. رجوع به اخشید محمد بن ابومحمد طفج فرغانی و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج5 صص56 - 63 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طلحه بن عبیدالله قرشی تیمی. پدرش او را نزد پیامبر اسلام آورد. رسول (ص) او را محمد نام گذارد و به ابوالقاسم مکنی نمود. مادرش، حمنه، خواهرزادهء زینب بنت جحش همسر پیامبر است. محمد بن طلحه بسبب کثرت عبادت به سجاد ملقب بود. در سال...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طیب. رجوع به باقلانی ابوبکر محمد بن طیب... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طیب بن محمد بصری. رجوع به ابن باقلانی شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن طیفور سجاوندی غزنوی یا احمدبن محمد سجاوندی. او راست: عین المعانی فی تفسیرالسبع المثانی. رجوع به احمدبن محمد سجاوندی و لباب الالباب ج1 ص362 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن ظفر. رجوع به ابوعبدالله بن ظفر و ابن ظفر حجه الدین... صقلی و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج4 صص395-397 ترجمهء شمارهء 622 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن عائشه. رجوع به ابن عائشه و الاعلام زرکلی ج3 ص909 و العقدالفرید ج7 ص262 و عیون الاخبار ج2 ص65 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن عبادبن ملک داود خلاطی حنفی. رجوع به خلاطی شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن عباد مهلبی. رجوع به مهلبی و الاعلام زرکلی ج3 ص91 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن عباس رجوع به ابوبکر خوارزمی محمد بن عباس و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج4 صص400 - 403 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن عباس. رجوع به ابوعبدالله محمد بن عباس... یزیدی و نیز رجوع به یزدیین شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن عبدالباقی بن محمد بن عبدالله معروف به ابوبکر فقیه. رجوع به ابوبکر محمدبن... و نامهء دانشوران ج2 ص145 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن عبدالباقی بن یوسف بن احمد زرقانی مصری. رجوع به زرقانی محمدبن... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن عبدالجبار عتبی. رجوع به عتبی شود.