جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابوعبدالله: (تعداد کل: 918)
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سهل بن یوسف. از روات حدیث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شافعی خیاطی. او راست: فتاوی الخیاطی.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شافعی. محمد بن ادریس. امام شافعیان. رجوع به شافعی... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) الشامی. جعفربن سلیمان از او روایت کند.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) الشحام. محدّث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شرحبیل بن حسنه. صحابی است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) الشرعبی. او از ثوبان و از او عبدالقدوس بن حبیب روایت کند.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شریک بن عبدالله بن ابی شریک نخعی بخاری قاضی کوفه بروزگار مهدی خلیفه. رجوع به شریک... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شعیب بن راشد. محدّث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شمس الدین محمد بن احمدبن عثمان بساطی طائی. عالم متفنن در اواخر مائهء هشتم و اوائل مائهء نهم. او راست: حواشی و شروح برکتب بسیار مانند مطول و شرح مطالع و مواقف و جز آن. و به سال 842 ه . ق. به مصر درگذشته...
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شمس الدین محمد بن اسماعیل اندلسی غرناطی معروف به ابوعبدالله راعی. رجوع به ابوعبدالله راعی شمس الدین محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شقی. آخرین امیر خاندان بنی نصر به اسپانیا. رجوع به ابوعبدالله محمد بن علی ابوالحسن... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شمیط بن عجلان. رجوع به شمیط... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شیبانی. از روات امامیه و عاصم احول از او روایت کند.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شیرازی شیخ الکبیر محمد بن الخفیف. رجوع به ابوعبدالله بن اسفکسار... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) شیعی. رجوع به ابوعبدالله محتسب. و رجوع به ابن حجاج شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) صالح بن عمر بن ابی بکر بریهی سکسکی. رجوع به صالح... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) صفوان بن سلیم الزهری. مولی حمیدبن عبدالرحمن بن عوف. رجوع به صفوان... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) صفوانی. محمد بن احمدبن عبدالله بن قضاعه. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) الصنابجی. از کبارتابعین. رجوع به عبدالرحمن بن عسیله... شود.