جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابوعبدالله: (تعداد کل: 918)
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سفیان بن سعیدبن مسروق بن حبیب ثوری کوفی تابعی. صاحب تذکره الاولیاء گوید: او را امیرالمؤمنین گفتندی هرگز خلافت ناکرده. نقل است که گفت ای اصحاب حدیث زکوه حدیث بدهید. گفتند حدیث را زکوه چیست؟ گفت آنکه از 200 حدیث به پنج حدیث کار کنید....
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سفیان ثوری. رجوع به ابوعبدالله سفیان بن سعید... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سفیان بن عبدالملک. صاحب بن المبارک. محدّث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلام بن عبدالله. رجوع به سلام... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلمان. او درک صحبت ابن الزبیر کرده است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلمان بن عبدالله حلوانی. رجوع به سلمان... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلمان بن عبدالله نحوی. رجوع به سلمان... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلمان فارسی. رجوع به سلمان... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلمان یا سلیمان بن محمد بن فتی الحلوانی نهروانی. نحوی لغوی و محدّث. منشأ او اصفهان است و صاحب تآلیفی از جمله: قانون در لغت، کتابی در تفسیر، شرح ایضاح و شرح دیوان متنبی و جز آن. و به سال 494 ه . ق. درگذشته...
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلمان مولی جهینه. رجوع به سلمان... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلمه بن ثمام الشقری. شعبه؟ محدّث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلمه بن فضل الرازی. محدّث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلیمان بن حسن صهرشتی فقیه شیعی. رجوع به حسن... شود و بعضی کنیت او را ابوالحسن گفته اند.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلیمان بن عبدالله بن علی بن ماحوزی بحرانی. عالم شیعی. وفات او در 44 سالگی به سال 1121 ه . ق. بود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلیمان بن عبدالله حلوانی. رجوع به سلیمان... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلیمان بن عبدالله رازی. رجوع به سلیمان... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلیمان الاغر. محدّث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلیمان مدنی یا مدینی. محدّث است. او از عبدالله بن دینار و از او معتمربن سلیمان روایت کند.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سلیم بن اخیمر. محدّث است و از ابن عون روایت کند.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) سنجری. او راست: الفوائدالحدیبیه. (کشف الظنون).