جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه محمد: (تعداد کل: 694)
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سعدان کوفی، مکنی به ابوجعفر ضریر مقری (متولد سال 161 ه . ق. و متوفی به سال 231 ه . ق.). کتابی در نحو و کتاب مفصل دیگری در قراآت دارد. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص910).
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سعدبن منیع زهری کاتب واقدی، مکنی به ابوعبدالله. از فضلای برجستهء زمان خود بود و مدتی به مصاحبت محمد بن عمر بن واقدی پیوست و کتابت او کرد و بدو شهرت یافت و او را جز طبقات کبیر معروف، طبقات دیگری است صغیر. وی ثقه...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سعود. رجوع به ابن سعود محمد شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سعید... رجوع به ابن دبیثی ابوعبدالله محمد بن سعید شافعی و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج4 صص394 - 395 و الاعلام زرکلی ج2 ص900 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سعید... رجوع به بوصیری شرف الدین... محمد بن سعید... و الاعلام زرکلی ج3 ص901 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سعید بیهقی معروف به محم. از قصبهء سبزوار بود و ابوالقاسم عبدبن احمدبن محمود بلخی کعبی او را در کتاب مفاخر نیشابور یاد کند و او را دیوان شعر است و از اشعار او این ابیات معروف است که قاضی نیشابور یاسربن نصر را در...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سلام بن عبدالله بن سالم جمحی مؤلف طبقات الشعراء و غریب القرآن، کتاب الفاصل و کتاب بیوتات العرب و غیره. از حمادبن سلمه و مبارک بن فضاله و دیگران دانش فراگرفت و امام احمدبن حنبل و ثعلب و ابن الابار از وی روایت کنند. از...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سلطان بن حیوس غنوی. رجوع به ابوالفتیان محمد... و ابن حیوس و وفیات الاعیان ج4 صص438 - 444 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سلیمان... رجوع به ابوسهل صعلوکی و وفیات الاعیان ج4 صص204-205 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سلیمان. رجوع به ابن النقیب شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سلیمان بن علی عباسی، امیر و والی بصره در زمان خلافت المهدی عباسی بود و تا سال 173 ه . ق. که درگذشت در همین سمت باقی ماند. محمد بن سلیمان تمایل زیادی به تصاحب مقام خلافت داشت اما از بیم المهدی و هارون الرشید...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سلیمان کافیجی... رجوع به کافیجی و ابوعبدالله محمدبن... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سلیمان معروف به ابن قتلمش. رجوع به ابن قتلمش شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سلیمان معافری شاطبی. رجوع به ابوعبدالله محمدبن... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سماک... رجوع به ابن سماک ابوالعباس محمد کوفی و وفیات الاعیان ج4 صص301-302 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سنان... رجوع به تبانی ابوعبدالله محمد بن سنان... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سیدمهدی. رجوع به قزوینی محمد بن سیدمهدی شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن سیرین بصری، پدر وی بندهء انس مالک بود و خود از اسیران میسان یا عین التمزبن سیرین از فقهای بصره است و به ورع معروف واز پیروان حسن بصری اما آخر کار یکدیگر را ترک گفتند و ابن سیرین بر جنازهء حسن بصری حاضر نشد....
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن شافعی فضالی. رجوع به فضالی و الاعلام زرکلی شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن شاکر... رجوع به ابن شاکر و کتبی شود.